مثنوی بسیار حماسی وغروآور دروصف وهابیون بد ذات
سرشت بدوهابی
بنام خدای زمین آفرین
به بام هدای مهین آخرین
بنام خداوند مهر وخرد
به بام دماوند سپهر نبرد
بشنو ای وهابی آل سعود
برتوام اعرابی آل یهود
بشنوای وهابی آل سعود
ای زنازاده درباریهود
پیروج صفتان بی خدایی
یاجوج خصلتان بدصدایی
اای وهابی سیاهی پیشه
ازازل فارغ شدی از ریشه
گوش کن وهابی آل سعود
مسلم_نقابی آل یهود
ای تمام آرزویت سوسمار
بوده درسفره تووقت نهار
ای تمام هستی تو دربهار
خوردن شیرشترباسوسمار
زاده هندجگرخوار پلید
مانده درکمندجبار پلید
روسیاه هردوعالمـ هستی
درسپاه مکرظالم پستی
ساقی میخانه شهوتران
یاغی بتخانه بی غیرتان
اینقدرجزنخوان پشت زنان
میرسدوقت نبرددرمیدان
اختیال جَنْدَرهای بی جَنَم
احتیال گران وحشی صنم
ارتجالی مسلکان بی اثر
ای تکثریافتگان بی ثمر
شربتت شیرشتربودباملخ
درفکرشهوترانی درمطبخ
گوش کن تاکه بدانی کیستمـ
برزمین پاک امدم نیک زیستمـ
لیک میگویم که بشناسی مرا
تابدانی که چه دارم در ورا
آریایی زاده از خورشیدمـ
پاره هایی ازغم فرشیدم
آریایی صفت موج شکنمـ
سیمرغ بلورین روینتنمـ
بهرام چوبین دشت غیرتم
آیروبرزنی به مشت عبرتم
نادرشاه افشارجنگ آورم
بهرتوبازروسری ننگ آورم
ازنیاکان فروزان طلعتمـ
ازاتابکان مردی خلعتمـ
منکه سلطان زاده ای همافرم
تابه حیدرمیرسم فرمان برم
من همان غلام سیاه حیدرم
بامدالی ازسپاه صفدرم
من اسیر آستان حیدرمـ
قویترازسپاه اسکندرمـ
من لهیب دشمنان صفدرمـ
عندلیب برترازسمندرمـ
آرش هستم باکمان مهرگان
حافظ ناموس وجان مردمان
من کماندار سپاه حیدرمـ
ازبنی هاشــمیــان قَدَرَمـ
اماتوداری به ریشه نام ننگ
جانی وددمنش وحشی جنگ
سیرت من بوده باقلندری
دفترصولتمـ بوده اژدری
سیرتم خورده گره بر منوچهر
منیژه پاکی امـ با پریچهر
من همان رستم صاحب غیرتمـ
که شهامت بوده ذات فطرتمـ
فارغ ازضحاک دشمن هستمـ
کاوه آهنگری خوش دستمـ
سهراب خاک شهیدانمـ من
مهراب پاک سفیرانمـ من
لایق قدرت شیرمردانمـ
صاحب قدرت هرمیدانمــ
سالک سربازسلیمانی ام
مالک اشتر مسلمانـی ام
اژدها کشتن بوده ضمیرمن
گرشاسب امیرباظهیرمن
گیسورگرزآتشین بردارمنم
زال وسام وآبتین نامدارمـنم
تواگرافراسیاب حیله ای
آتشم من بهرهر قتیله ای
هیچ میدانی که ماکلناعباسیم
مابه نام زینبین حساسیم
هیچ میدانی که ماسرمیدهیم
تاکه غیرت به مظالم ندهیم
شیعیان عماران ولایتند
همگی منتظر علامتند
بااحساس شیعیان بازی نکن
سرخودراخرج سربازی نکن
گردهد فرمان به ماسیدعلی
خواهی دیدمعنی سربازولی
عرصه برآل سعودتنگ میکنیمـ
مکه را قرارگاه جنگ میکنیمـ
فتنه وهابی را کورمیکنیمـ
خاک مکه راپرازگور میکنیمـ
میجوشدموج سپاه خراسان
باخروج سیدخاورنشان
میرسندسپاهیان جانثار
باسمند راهیان بیقرار
یاعلی گویان به مکه اندراج
برزمین ریزدبه هرتکه زجاج
ازتقایت عظیم پاسداران
گشته اندخواروذلیل ستمگران
عاقبت درساحلم زانو زنید
بانوای یاعلی یاهو زنید
لرزه افتاده به کاخ ظالمان
ازنوای تکبیر مستضعفان
بازهم تکراریک فتح المبین
درحجاز وسرزمین فلسطین
تکرارواقعه آنروزتماشادارد
سوارصاعقه افروزتماشادارد
قدرت وجلال آنروزتماشادارد
صدارت غربال آموزتماشادارد
کوچه ای درمدینه داردنوا
دفضا پیچیده عطر شهدا
باورود مهدی درشهرالنبی
کوچه ای مینالداززخم تنی
فدڪ ڪوثرےراآزادکنیم
باغ زهراسبزوآبادکنیم
باقطارمستقیمـ قــمـ ،مــــدینـــه
میرویمـ تاڪربلا هر آدینه
ضریح ڪوثری ازطلای جاڹ
میزنیمـ نقش گل حیدرنشاڹ
باضریح مشبکهای فاطمه
میرسدشمیمـ مشڪ علقمه
حال هم هنگام اسرائیل است
فال براقبال ابابیڷ است
هرایراني بهترین سجیل است
باخراساني عصای نیل است
هرمسلمان دشمن قابیل است
دشمن دشمني باهابیل است
مسجدالاقصی،بسیجی آییمـ
باسپاهی ازدوایجی اییمـ
باندای مهدی صاحب الزمان
قدس آزادمیشوی ازظالمان
قطارقمـ مدینه،سوریه مشهد
ذڪرزهرابهترازهرگونه شهد
ازری تاشامـ گل یاری کاریمـ
تاگلاب عاشقی برداریمـ
ازدوکوه میرویمـ تافلسطیڹ
زنده میکنمـ پیامـ زین الدیڹ
بعدازآن نوبت بندگی رسد
نوبت شادی زندگی رسد
یک سنه بگڌشته ازیوم ظهور
حتی گرگهاهمـ شدندساقی نور
پس بخوان توندبه واماندگی
باتضرع وغم ودرماندگی
پس بزن ناله غم مهدی برسد
توبنوش ژاله غم مهدی برسد
فاش میگویم تمام بودنم
علیای لربچه نام سرودنم
نویسنده:علی_سرابی_یاقوند (علیا)
௹ ازحضور پر مهر شما بی نهایت سپاسگزارم௹
