آبروداری کن و نشکن غرورم را..
آبروداری کن و نشکن همین خرده غرورم را
نمی خواهم بفهمد او ،که برده عقل و هوشم را تو ای بغض ترک خورده ،کمی صبر و تحمل کن به اشک و غم مکن پاره ،تمام تارو پودم را اگر دیدی رقیبان را ،به جمع دل پذیرا شد کمک کن تا کنم پنهان ،دوچشمان حسودم را همیشه قسمتم این بود ،ندارد جای هیچ حیرت
نکرد پیراهن یوسف، شفای بخت کورم را