غربت قبیله من
*سلام بنام حضرت دوست ڪه هرچه داریم ازلطف وڪرم اوست...*
*بنام حرمت که اگه ازبین بره دوستي دیگرمعنایي نداره...,
یادقبیله
نامآوران قافله از یاد رفتهاند
*لُرهای باشرف،محله ازیاد رفتهاند*
*من ماندهام بهراستی!اچنین بی صدا؟*
*شیران مانده درتله ازیادرفتهاند*
*«مجلس تمام گشت وبه آخررسید کار»*
*اسطورههای حوصله ازیادرفتهاند*
*چپ،راست میزندونیز…مردمان لُر*
*درپشت این معامله ازیادرفتهاند*
*این قوم قصه سازخاک«مفرغ وبلوط»*
*بی بحث وبیمجادله ازیادرفتهاند*
*اینان که زیرضربهی جنگ آنچنان شدند!*
*حالابدون یک فاصله ازیادرفتهاند*
*دیروزجنگ،نامشان آوازه بودامروز*
*مثل نمازهای نافله ازیادرفتهاند*
*شعرم فدای طاقت این مردم نجیب!*
*کاین گونه بیمجادله ازیادرفتهاند*
*دیشب آسمان پرستاره بودازعشق*
*امروزدراین چلچله ازیادرفته اند*
*علیانداردانتظارازمردم شهرغریب*
*مثل شهیددغاغله ازیادرفته اند؟*
*شعر:علی(علیا)سرابی یاقوند*
*التماس دعا*